English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5146 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
time fire U مسابقه تیراندازی با محدودبودن زمان 02 ثانیه برای 5تیر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
olympic trench shooting U مسابقه تیراندازی المپیک با 5تیر از 5 موضع مختلف
wand shoot U مسابقه تیراندازی با 63 تیراز مسافت 06 متری برای زنان و 001 متری برای مردان با تیر و کمان
splits U زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
fibre distributed data interface II U استاندارد ANSI پیشرفته برای شبکههای سریع که از کابل فیبر نوری استفاده میکند و نرخ ارسال داده مگابایت در ثانیه است . ولی میتواند بخشی از پهنای باند را به کانال آنالوگ کیلو بیت در ثانیه برای داده صوتی یا تصویری اختصاص دهد
fractional T U روش تقسیم فرفیت از خط ارتباطی T با نرخ مگابیت در ثانیه به کانالهای کوچکتر کیلوبایت در ثانیه که مناسب تر و ارزانتر برای استفاده مشتری هستند
senior U مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
seniors U مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
field roving course U مسابقه تیراندازی جنگلی
shootoff U مسابقه اضافی تیراندازی
lady paramount U بانوی سرپرست مسابقه تیراندازی زنان
hereford round U مسابقه تیراندازی مخصوص زنان در مسافتهای مختلف
target archery U مسابقه تیراندازی از فاصله معین با تیر و کمان
freestyle U مسابقه تیراندازی بکمک وسیله هدفگیری کشتی ازاد
hooligans U مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
hooligan U مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
execution U 1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
tug of war U مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن
howlers U بوق اعلام زمان تیراندازی به توپهای ضد هوایی
howler U بوق اعلام زمان تیراندازی به توپهای ضد هوایی
greenest U چمن صاف و نرم و کوتاه اطراف سوراخ اسبی که هنوزدر مسابقه ازموده نشده میدان تیراندازی صحرایی
green U چمن صاف و نرم و کوتاه اطراف سوراخ اسبی که هنوزدر مسابقه ازموده نشده میدان تیراندازی صحرایی
line haul U زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
fencing time U زمان مسابقه شمشیربازی
fita round U مسابقه تیراندازی با 63 تیراز فاصله 03 تا 09 متربرای مردان و 03 تا 07 متربرای زنان با تیر و کمان
western round U مسابقه تیراندازی زنان با 84تیر از مسافت 06 متری و84 تیر از 05 متری با کمان
constants U ROM-DC که با سرعت مشخصی می چرخد اندازه هر یک از فریمهای داده روی دیسک برای بدست آوردن یک داده با قاعده برای خارج شدن یک فریم در ثانیه تغییر میکند
constant U ROM-DC که با سرعت مشخصی می چرخد اندازه هر یک از فریمهای داده روی دیسک برای بدست آوردن یک داده با قاعده برای خارج شدن یک فریم در ثانیه تغییر میکند
saddle bronc riding U سواری بر اسب وحشی برای 01 ثانیه
speed U مدت زمان تمام کردن مسابقه اسبدوانی
speeding U مدت زمان تمام کردن مسابقه اسبدوانی
speeds U مدت زمان تمام کردن مسابقه اسبدوانی
roundest U روند بوکس برابر 3 دقیقه زمان مسابقه تکواندو
quarter U یک چهارم زمان مسابقه قسمت عقبی کناره قایق
round U روند بوکس برابر 3 دقیقه زمان مسابقه تکواندو
york round U مسابقه تیراندازی با 07 تیراز مسافت 001 متری و 84تیر از 08 متری و 42 تیر از06 متری با کمان
preparatory U تیراندازی مقدماتی تیر تهیه برای تک
sleeves U هدف هوائی برای تیراندازی ضد هوایی
sleeve U هدف هوائی برای تیراندازی ضد هوایی
ready rack U قفسه مهمات حاضر برای تیراندازی
double barreled shotgun U تفنگ دولول برای تیراندازی جداگانه
slow fire U یک دقیقه فرصت برای تیراندازی به هر نفر
access time U کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
polo U بازی یا مسابقه چوگان بین دو تیم چهارنفره و شش زمان 5/7 دقیقهای
predicted log racing U مسابقه قایق موتوری باپیشبینی قبلی زمان از طرف راننده
m U مگابیت در ثانیه . تعداد میلیون بیتهای ارسالی در ثانیه
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
double U استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
doubled up U استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
doubled U استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
turnaround time U زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است
national round U مسابقه تیراندازی زنان با 84تیر از مسافت 06 متری و42 تیر از05 متری با تیر وکمان
compiler U اسمبلر یا کامپایلری که یک برنامه را برای یک کامپیوتر کامپایل و در همان زمان برای دیگری اجرا میکند
kilos U هزار دستور برناه که هر ثانیه پردازش می شوند برای بررسی توان کامپیوتر
kilo U هزار دستور برناه که هر ثانیه پردازش می شوند برای بررسی توان کامپیوتر
verification fire U تیرازمایشی تیراندازی که برای تشخیص خطای توپ انجام میشود
firing position U موضع اتش وضعیت تیراندازی حالت تیراندازی
station time U زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
dive schedule U جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
windsor round U مسابقه تیراندازی با 63 تیراز مسافت 06 متری و 63تیر از مسافت 05 متری و63 تیر از 04 متری با کمان
mflops U یک میلیون عملیات ممیز شناور در ثانیه یک میلیون عملکرد با ممیزشناور در ثانیه Per Operation FloatingPoint illion
fibres U که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود
fibre U که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود
fiber U که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود
cycle per second U سیکل بر ثانیه تناوب در ثانیه
timed U 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
times U 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
time U 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
v ring U تصویر شکاف درجه تفنگ روی خال سیاه هدف برای نمره دادن به تیراندازی
future promissory U زمان اینده التزامی که برای اول شخص will و برای شخص دوم shall بکار می برند
running U مناسب برای مسابقه دو
laughter U مسابقه اسان برای بردن
genoa U بادبان عریض برای مسابقه
fibre distributed data interface U استاندارد ANSI پیشرفته برای شبکههای سریع که از کابل فیبر نوری استفاده میکند و نرخ ارسال دده مگابایت در ثانیه است
PRI U خط وط ارتباطی ISDN با کارایی بالا که کانالهای جدای B را که می توانند پالسهای چند کیلوبایت در ثانیه را روی کانال D برای ارسال سیگنال و کنترل
rifle clasp U نشان تیراندازی یا مدال تیراندازی
firing range U برد تیراندازی مسافت تیراندازی
race glass U دوربین ویژه برای تماشای مسابقه
free handicap U مسابقه با امتیاز تعادلی برای اسبها
match points U اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
match point U اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
little brown jug U مسابقه یک مایلی برای اسبهای 3 سالهUrsa
G. U استاندارد در چند رسانهای و مستقیم مخابرات برای موضوع سیگنال صوتی با پهنای باند a کیلوهرتز که روی کانال ای با فرفیت a کیلوبایت در ثانیه ارسال میشود
m U مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
prepares U تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
preparing U تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
prepare U تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
inspectors U داور برای تشخیص نقض مقررات مسابقه
inspector U داور برای تشخیص نقض مقررات مسابقه
clutch start U روشن و اماده بودن موتورسیکلت برای مسابقه
to bar somebody from a competition U شرکت در مسابقه ای را برای کسی ممنوع کردن
FDDI U استانداردن ن لاANSI برای شبکههای با سرعت بالا که از کابل با فیبر نوری در توپولوژی حلقه دو سویه استفاده میکند. داده در واحد مگابایت در ثانیه منتقل میشود
sleeve target U هدف کش هوایی استوانهای برای تیراندازی ضد هوایی
photo finish U استفاده از عکس برای تعیین برنده مسابقه فشرده
block U یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
guns U اتش زدن تپانچه برای پایان مسابقه یا اغازمسابقات
gun U اتش زدن تپانچه برای پایان مسابقه یا اغازمسابقات
blocked U یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
blocks U یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
check point U نقطهای است برای زمانگیری قسمتی از مسابقه اتومبیلرانی
set up U اماده کردن اتومبیل برای مسابقه درمسیر معین
solocross U مسابقه در محوطه پارکینگ برای کشف مهارت راننده
experimental free handicap U دادن وزن اضافی ازمایشی به اسبها برای مسابقه اینده
saving U قرارداد بین سوارکاران مسابقه برای تقسیم جایزه برنده
power 0 U تلاش برای سرعت بیشتر ضمن مسابقه با 02 پاروزن پی درپی
stocker U اتومبیل مسافرتی بدون تغییریا تغییرات جزئی برای مسابقه
standard bred U اسب امریکایی پرورش یافته برای مسابقه سرعت واستقامت
winter book U تعیین امتیاز شرطبندی درزمستان برای مسابقه فصل بعد
temporarily U برای زمان مشخص یا نه همیشه
refire time U زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
handicap U مسابقه بین بهترین اسبهابادادن وزن اضافی برای ایجاد تعادل
sedan U اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
fly casting U مسابقه پرتاب طعمه مصنوعی بدون قلاب برای سنجش دقت
sedans U اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
yaght club U باشگاه تفریحی قایق داران برای انجام مسابقه بین اعضا
handicaps U مسابقه بین بهترین اسبهابادادن وزن اضافی برای ایجاد تعادل
lap money U جایزه نقدی برای موفقیت درهر دور مسابقه اتومبیل رانی
microcycle U برای دادن زمان اجرای دستورات
metronome U اسبابی که برای تعیین زمان دقیق
metronomes U اسبابی که برای تعیین زمان دقیق
check out time U زمان لازم برای ازمایش یک وسیله
access time U زمان لازم برای پاسخگویی کامپیوتر
check out time U زمان لازم برای تخلیه محل
operated U کل زمان لازم برای انجام یک کار
operates U کل زمان لازم برای انجام یک کار
impulsive U آنچه برای زمان کوتاهی می ماند
operate U کل زمان لازم برای انجام یک کار
underdistance U روش تمرینی دونده درمسافتی کمتر از معمول مسابقه برای ازدیاد سرعت
starting fee U مبلغی که صاحب اسب برای کسب اجازه شرکت در مسابقه شرطبندی می پردازد
bracket U رویارویی در مسابقه حذفی حرکت برای ساختن شکلی بصورت پرانتز روی یخ
fire lane U مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی
adding U زمان لازم برای انجام یک عمل جمع
add U زمان لازم برای انجام یک عمل جمع
proceed time U زمان لازم برای معرفی به پایگاه جدید
radar mile U زمان لازم برای رسیدن امواج به هدف
service time window U [زمان تعیین شده برای تعمیر و نگهداری]
adds U زمان لازم برای انجام یک عمل جمع
engineered performance U زمان لازم برای اتمام یک واحد از کار
development U زمان لازم برای توسعه محصول جدید
developments U زمان لازم برای توسعه محصول جدید
canonical time unit U زمان لازم برای طی مسافتی معادل یک رادیان
storage U ذخیره داده برای مدت زمان طولانی
maintenance window U [زمان تعیین شده برای تعمیر و نگهداری]
trellis coding U روش تقسیم سیگنال که از تقسیم فرکانس و فاز استفاده میکند تا خروجی بیشتر و نرخ خطای کمتر برای سرعت ارسال داده بر حسب بیت در ثانیه ایجاد کند
walking ring U پیست بیضی شکل برای راه بردن و گرم کردن اسب پیش از مسابقه
data movement time U زمان صرف شده برای انتقال داده به دیسک
cure time U زمان لازم برای جامد شدن کامل رزین
clocks U باسهای مرتب برای زمان بیندی یا همگام کردن
part U قالب زمان معروف برای ترتیب استاندارد MIDI
mean U متوسط زمان لازم برای تعمیر یک قطعه خراب
clock U باسهای مرتب برای زمان بیندی یا همگام کردن
meaner U متوسط زمان لازم برای تعمیر یک قطعه خراب
meanest U متوسط زمان لازم برای تعمیر یک قطعه خراب
Manchester coding U و نیمه دوم برای سیگنال زمان بندی است
clocks U ساعتی که برای نشان دادن زمان از اعداد استفاده میکند
clock U ساعتی که برای نشان دادن زمان از اعداد استفاده میکند
rain check <idiom> رد کردن درخواستی برای یک تاریخ معین و موکول آن به زمان دیگر
transient U وضعیت یا سیگنالی که برای مدت زمان کوتاهی فاهر شود
hold U پاسهای زمان بندی سفکرون برای سیگنال زمانی تلویزیون
overhead U مدت زمان کامپیوتر برای فراخوانی و بررسی هر ترمینال شبکه
holds U پاسهای زمان بندی سفکرون برای سیگنال زمانی تلویزیون
transients U وضعیت یا سیگنالی که برای مدت زمان کوتاهی فاهر شود
reaction time U زمان اماده شدن یکان برای عکس العمل به دستورات
decompression table U جدول نشاندهنده زمان و محل لازم برای صعود ارام غواص
warm-ups U روند یا زمان لازم برای سیستم به حالت پایدار درشرایط کاری
carries U زمان لازم برای انتقال یک رقم وام به موقعیت بزرگتر بعدی
carried U زمان لازم برای انتقال یک رقم وام به موقعیت بزرگتر بعدی
warm-up U روند یا زمان لازم برای سیستم به حالت پایدار درشرایط کاری
word U زمان لازم برای ارسال کلمه از یک محل حافظه یا وسیله به دیگری
brake specific fuel consumption U مقدار سوخت مصرف شده درواحد زمان برای تولید واحدقدرت
carrying U زمان لازم برای انتقال یک رقم وام به موقعیت بزرگتر بعدی
carry U زمان لازم برای انتقال یک رقم وام به موقعیت بزرگتر بعدی
immediate U پردازش داده پس از ایجاد آن و نه انتظار برای پاس ساعت یا زمان سنگرون
worded U زمان لازم برای ارسال کلمه از یک محل حافظه یا وسیله به دیگری
observers U گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
observer U گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
live fire U تیراندازی با تیر جنگی تیراندازی با فشنگ جنگی
bombs U تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
bomb U تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
bombed U تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
bombed out U تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
pit U منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
pits U منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
skull practice U کلاس تعلیم فنون مسابقه جلسه مشورت درباره مسابقه
sack race U مسابقه دو درحالیکه پای مسابقه دهنده در کیسه پیچیده
pipeline U زمان بندی ورودیهای ریزپردازنده وقتی چیزی رخ نداده است برای افزایش سرعت
resolution U توانایی سیستم نمایش برای کنترل تعداد پیکسل ها در واحد زمان و نه پیکسلهای جداگانه
resolutions U توانایی سیستم نمایش برای کنترل تعداد پیکسل ها در واحد زمان و نه پیکسلهای جداگانه
powered U قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند
pipelines U زمان بندی ورودیهای ریزپردازنده وقتی چیزی رخ نداده است برای افزایش سرعت
powers U قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند
power U قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند
powering U قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند
ponying U همراهی کردن اسب غیرمسابقهای با اسب مسابقه برای تمرین
match foursome U مسابقه بین دو تیم دونفره بایک گوی برای هر تیم
soaks U اجرای برنامه یا وسیله به طور پیاپی در یک زمان برای اطمینان از این که به درستی کار میکند
retard U درخواست دیدبان برای عقب انداختن زمان پرتاب گلوله بعداز تیر روشن کننده
minimum U سیستم کدگذاری که سریع ترین دستیابی و زمان بازیابی را برای داده ذخیره شده دارد
retarding U درخواست دیدبان برای عقب انداختن زمان پرتاب گلوله بعداز تیر روشن کننده
retards U درخواست دیدبان برای عقب انداختن زمان پرتاب گلوله بعداز تیر روشن کننده
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1if you have any question please ask us , we are here to help
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com